عکس وتصویر

آلبوم شخصی

عکس وتصویر

آلبوم شخصی

دست نوشت های ساعی

سلام غریبان علیک ندارد‎!‎
قلبم جز تو پذیرش کسی دیگری را ندارد! ‎‏‎
دوستی خواهم زخدا، که مهربان باشد_سرتابه قدومش مهرو وفاباشد.
نخواهم دوستی که مطلب آشناباشد_هرچند مهربان و با وفاباشد.
ای خدا به من دوست دلسوز بده! خوش کلام و مهربان و باوفا بده!
رهایم کردی ای دوست، پشیمان میشوی آخر_ به غم وغصه ئ دوری، مبتلا میشوی آخر.‏ ‎
هرچیزی مقبول، دوست داشتنی است.
باکسی دوستی کن که نگهدارندهء اسرار باشد.
به کسی احترام کن که ارزش تورا بداند.
بهترین لحظات خوش زندگی من زمانیست که در کنار دوستانم باشم.
در دل ساعی غم کرده خانه/برای دیدن دوست میگیره بهانه
دانسته ام ; کسی که مزه ولذت آغوش نرم وگرم دختران خوشگل را چشیده باشد دوستان صمیمی به نظرش خار میشود ، وبا آنها مثل افراد معمولی رفتار می کند.‏
یارب مه من مرا نخواهد چه کنم؟ لطفی نما وبردلش مهر جاری کن!
‎بزرگترین وبا ارزش ترین آرزویم اینست که دوستی من وتو تاآخرین نفس استوار ومحکم بماند.‏
‎دل میدهم به آن اهل آن دلی که دل دهد برای من.
‎هر قلبی دردی دارد ، درد قلب من دوری توست.
دوستی را بادوستی دوست دارم که صادقانه دوستی کند بامن.
آنچه که ازتو آید خوشم آید
ساعی باش تا به مرامت برسی!
‎مواظب خود ومتوجه دیگران باش.
به یاد تو آب شدم ، خسته شدم خواب میشم.
دلم خواهد که باتو دمی تنها نشینم_زخویش وقوم ونزدیکان جدا نشینم_دلم خواهد که باتو راز گویم_غم خود را زدل آزاد سازم.
ز درد دوری دوستان دیوانه میشوم چو مجنون بر زبان همه افسانه میشوم یارب تو صبری ده تا کنم تحملی ! که زخویش وقوم ونزدیکان بیگانه میشوم.
بی سبب ازهم گریزانیم چرا؟ سوی غیر وکسان روانیم چرا؟ وفا بر دیگران وجفا بهم میکنم هردم بینوا و بی بها هستیم نزد هم چرا؟
بخاطر شادی خودت، دیگران را غمگین وآزرده نساز .
بداهت فرجام ناخوشی دارد.
آن روزی که ترا نبینم بدان که ازغم میمیرم .
رها کن ، ترک کن ، فرار کن از چیزیکه باعث اذیت و آزار تو میشود.
گرنبینم روی آن دوست در روز شب به خوابم می آید مثل بهروز
از بسکه با دوستان دوستداشتنی ام خو گرفته ام ، تنهایی رهگم وبیقرارم میکند.
 ترا رفیق ساده رو گویم غلط نیست قدت را همچو کچالو گویم غلط نیست چه گویم از عینک عینا عیوقت ترا خودخواه بدخو گویم غلط نیست.
همه کس دوست من است اما یکی را دوست دارم که او عبارت از : خدا ست . . .
شاید راحت تر میشد کسی را که دوست داریم آزادانه می گفت: دوستت دارم یا ندارم!
گر بیازارم کسی را باز پشیمان میشوم - چون رود دور از برم چشم گریان میشوم
تا عشق نورزی ، نور وسعادت نمی یابی!
بجای اینکه آئینه را به سنگ بزنی ، غبار آلودگی را از خود دور کن ویا خودت صاف وپاک بساز!
من در این روز ها خیلی مصروف شادی ها هستم وبا آنها بسیار مسرورم، من دیگر وقتی ندارم که به یاد تو بیفتم ، غم تورا بخورم و خودم را گرفتار تو بسازم!
خداوندا!. . . همین حس "دوست" دوستداری که دارم، از من نگیر!
من هیچگاه مثل تو نشدم ، اما تو مثل او خر شدی!
‎محبت ومهرورزی های خود را به ارزانی بررخ هرکس وناکس مکش که خوار می شوی ، (ساعی)
ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺭﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺩﺭ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺍﺯﺵ ﺧﺠﻞ ﺷﻮﯼ ﻭ ﯾﺎ ﺑﻬﺶ ﺑﺨﻨﺪﯼ! ("ساعی")
در حقیقت مه اصلآ به دنبال دوست نیستم اما آرزو دارم، که کسانی با من دوست هستند همیشه بمانند با من!
دانسته ام، وقتی دوستانم درجمع دوستان شان باشند مه فراموششان میشوم...
چقدر رنج آور است; وقتی ازت جدا شد، بادیگری ببینیش!
درقدیما می گفتند: سر باشد تاقین بسیار. الان می گوییم: پول باشد دوست بسیار!
واقعا آدم خسته میشود کسی را که دوست بداری بهش محبت کنی ارج بگذاریش احترامش کنی نوازشش کنی ...! بالآخره اون بی وجدان برخلاف این همه مهرورزانی ها تو را به حیث انسان نشناسد!
مائیم که می پذیریم همه چیزت را بجز از خیرات.
سعی زیاد آرزو ها را واقعیت میبخشند.‎